اصطلاحات خفن

اصطلاحات خفن

باد بزن جیگر: غیبت، پشت سر دیگران حرف زدن که باعث خنک شدن دل برخی، از جمله غیبت کننده می شود.

بادمجون واکس کن: علاف، بیکاره، کسی که کارهای بیهوده انجام می دهد

پارس خودرو: سگی که راه می رود و پارس می کند

پاناسونیک: دختر ناز و خوش اندام

تخم ادیسون: لامپ برق

حسین صافکار: صدام حسین که شهرها را با خاک یکسان می کرد

خر به خراسان بردن: زیره به کرمان بردن

خفن: عالی، ترسناک، بی نقص، خوب و تحسین برانگیز، جالب و دیدنی

خفن بازار: محلی که تیپ خیلی خفن دارد، محلی که اجناس خفنی در آنجا زیاد یافت می شود

 

خلافی داشتن: شکم بزرگ داشتن

خیار شور: آدم بی مزه

دستمالیسم: فرهنگ چاپلوسی

رفتم تو سایتش: تو نخ کسی رفتن

سازمان سنجش: کسی که زیاد سوال می کند

سازمان گوشت: آدم چاق و چله

سفرة الفقرا: روزنامه

سکه رایج بلاد اسلامی: صلوات، چیزی که همه توان آن را دارند

سوار درخت انگور: مست، کسی که شراب زیادی خورده و تلو تلو می خورد

سوپر قلعه: آخر دهاتی بودن

سوراخ جورابتیم: نهایت مخلصی و فروتنی در برابر دوست

سه دروغ بزرگ: دانشگاه آزاد اسلامی

سیامک سنجرانی: سیم و سنجاق، اسباب تریاک کشی در زندان

فضانورد: معتاد به قرص، معتاد به حشیش که خیالات خام دارد

فلفل سبز: سرباز نیروی انتظامی

کاکتوس: مامور نیروی انتظامی

کمپوت هلو: ماشین پر از دختر